بسم ربّ الحسین علیه السلام
تقدیم به زینب کبری ( سلام الله علیها ) اسطوره صبر و عرفان به خاطر برادرش سالار شهیدان ( علیه السلام )
صدای تو خورشید
مرا به سوی خودش میکشد صدای تو خورشید !
بگو چه سرّی جاریست از ورای تو خورشید !
بمان که قدری در سایهات قرار بگیرم
مرو که تنگ دلم میشود برای تو خورشید !
نگاه باغ چه شبها که خیس شبنم اشک است
به یاد تشنگی ظهر چشمهای تو ، خورشید !
هنوز دست و دلم بوی روشنای تو دارد
هنوز بال و پرم مانده در هوای تو خورشید !
کویر ، صبر ، دل کوه ، مهربانی باران
و بر کدام غزل نیست رد پای تو خورشید!
و بر ستیغ کدام آسمان تو را بسرایم
چگونه شرح دهم من تو را برای تو خورشید!
سحر تمام دلم را بسوی ماه گرفتم
نبودی ، امِّا خالی نبود جای تو خورشید!
تاریخ : پنج شنبه 91/9/9 | 6:33 عصر | نویسنده : زین العابدین آذر ارجمند | نظر
.: Weblog Themes By Pichak :.